معنی نوعی نان ضخیم
حل جدول
لغت نامه دهخدا
ضخیم. [ض َ] (ع ص) ضَخم. ضخمه. تناور. ستبر. بزرگ جثه. هنگفت. ج، ضِخام.
واژه پیشنهادی
فرهنگ عمید
ستبر، کلُفت،
کلمات بیگانه به فارسی
کلفت - ستبر
فارسی به عربی
مجموع اجمالی
فرهنگ فارسی هوشیار
کلفت، قطور
معادل ابجد
1687